جدول جو
جدول جو

معنی سوگند دادن - جستجوی لغت در جدول جو

سوگند دادن
قسم دادن، کسی را سوگند دادن
تصویری از سوگند دادن
تصویر سوگند دادن
فرهنگ فارسی عمید
سوگند دادن
(خَ بَ خوا / خا تَ)
قسم دادن. تحلیف. استحلاف. احلاف: سوگند دهند تا یک سال شراب نخورد. (تاریخ بیهقی).
مسیحاخصلتا قیصرنژادا
ترا سوگند خواهم داد حقا.
خاقانی.
سوگند میدهم بخدایت که بس کنی
گرچه عطا چو عمر مکرر نکو تراست.
خاقانی.
ملک را داده ای در روم سوگند
که با کس درنسازد مهر و پیوند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
سوگند دادن
قسم دادن، تحلیف
تصویری از سوگند دادن
تصویر سوگند دادن
فرهنگ لغت هوشیار
سوگند دادن
قسم دادن، سوگند خوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ کَ دَ)
مدرک دادن. دلیل دادن. خط دادن. رجوع به سند شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ نِ کَ دَ)
سود بخشیدن. مفید شدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سوزن در نان یا گوشت گذاشتن و به حیوانات (مانند سگ) خورانیدن جهت کشتن آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سند دادن
تصویر سند دادن
دلیل دادن، خط دادن
فرهنگ لغت هوشیار